به شناخت پدیدارهای مادی فرهنگی و شیوهٔ معماری ایرانیان و انواع دست بافتها و دست ساختهای ایران و تحولات آن در ایران باستان اختصاص داده شدهاست.
صنایع فلزی
شواهد و مدارک باستانشناسی این نکته را تأیید میکند که شمال و مرکز ایران جزو قدیمیترین مراکز صنایع فلزکاری جهان بودهاست. مشخص است که بشر تنها در سرزمینی میتوانست به سودمندی فلز پی ببرد که در آن فلزات و کانیهای آنها وجود داشتهباشد. ایران از لحاظ طبیعی دارای ذخایر بزرگی از کانیهاست. رشته کوههایی که از توروس در ترکیه تا کرانههای جنوبی دریای مازندران کشیده میشد سرشار از انواع کانیها و سوخت بود و دانش فلزکاری از آنجا به مراکز دیگر در آسیا، افریقا و اروپا گسترش یافت.
مس
در اوایل هزارهٔ چهارم پیش از مسیح،
مس مصرف عمومی یافت و برای ساختن پیکان، درفش، سنجاق جامه و جواهرات آنرا چکش کاری
میکردند ولی در نیمهٔ دوم هزارهٔ مزبور تغییر قابل ملاحظهای در تکنولوژی فلزات
پدید آمد. در این دوره مس را با گداختن آن از کانی جدا کرده و به اشکال مختلف میریختند.
اسناد آشوری دلالت دارد به اینکه ایرانیان سنگ مس گوگردی خود را در کورههایی به
ارتفاع ۲ متر تشویه میکردند در صورتی که احیای آن در کورههای هوایی کوچک که قطر
دهنهٔ آن در حدود ۲۲ و ارتفاع آن ۴۵ سانتیمتر بوده، انجام میشد.
در نزدیکی انارک چند کورهٔ گداز مس ماقبل تاریخ در حالیکه در داخل بعضی از این
کورهها هنوز بقایای مس و سرباره باقی ماندهبود، کشف شدهاست.
مفرغ
تپهٔ گیان و تپه گئوی ابزار مفرغی
(برنز)و زینتآلات مفرغی و نقرهای بسیاری به دست میآید. ابزار مسی یافت شده از
هزارهٔ چهارم پیش از مسیح دارای مقادیر مختلف طلا، نقره، ارسنیک، آنتیموان، آهن،
نیکل و قلع هستند. اما نمونههای پیدا شده، متعلق به
۲۵۰۰ سال پیش از مسیح به بعد نشان میدهد که مقدار قلع در مفرغ ۵ درصد است و این
مقدار در مدت ۱۰۰۰ سال به ۱۰ درصد میرسد. میتوان حدس زد که فلزکاران در آن موقع
از گداختن سنگهای مس و قلع با هم دست کشیده و هر کدام از آنها را جداگانه ذوب میکردند
بدین ترتیب آلیاژ دقیقی به دست میآوردند و جز به این طریق نمیتوان علت وجود
مقدار یکسان قلع را در آنها، توجیه کرد.
گذار از عصر سنگ به عصر مس بسیار
تدریجی بود ولی در ایران عصر مفرغ در ۲۰۰۰ سال پیش از مسیح به خوبی پیشرفت کردهبود.
چنین به نظر میرسد که بسیاری از اشیای مفرغی آن دوره، در قالبهایی از سنگهای
نرم ریخته میشد بدین ترتیب که نیمی از آن شیئی در یک سنگ و نیم دیگرش در سنگ
دیگر، کندهکاری شدهبود. این قالبها دارای مجرای فرار هوا و لولهٔ تغذیه بودند.
آهن
بازسازی پوشش سپاهیان ایرانی در دوران ساسانی
با ورود قوم آریایی که در هزارهٔ اول پیش از میلاد به ایران انجام گرفت افزایش استعمال آهن در آثار بجا مانده دیده می شود گرچه بطور قطعی نمیتوان میان این دو امر رابطهای برقرار کرد. جدول زیر زمان تقریبی پیدایش عصر آهن را در کشورهای مختلف نشان میدهد.
زمان عصر آهن
بر حسب تاریخ پیش از مسیح(ع)
محل
۱۹۰۰ تا ۱۴۰۰
ارمنستان
۱۴۰۰ تا ۱۲۰۰
هیتیها
۱۲۰۰ تا ۱۰۰۰
ایران
۱۲۰۰ تا ۷۰۰
مصر
۹۰۰
آشور
۶۰۰
)هال استات (اروپای سلتی
فولاد
شمشیر و دگر جنگافزارهای هخامنشیان
ایرانیان قدیم برای آهن ورزیده و
فولاد آبپذیر کلمات جداگانهای داشتند. آهن ورزیده را آهن و فولاد آبپذیر را در
زبان کهن ایران پولاد مینامیدند. در گورستان تپه سیلک که محققاً میتوان
آن را متعلق به ۱۲۰۰ تا ۱۰۰۰ پیش از مسیح دانست، اشیای باستانی باارزشی کشف شدهاست.
یکی از آنها شمشیری است که دست و قبضهٔ آن از مفرغ ساخته شده و یک تیغهٔ فولادی
نازک، روی مفرغ، پرچ شدهاست. همچنین در این گورستان چنگکهای فولادینی یافت شده
که با استادی تمام چکش کاری شدهاست.
یکی از فلزکاران روسیه شمشیرهای اصیل کهن ایرانی را با روش عکسبرداری میکروسکوپی
تجزیه کرد و به این نتایج رسید که:
1. آنچه که در قرون وسطی با نام فولاد موجدار در اروپا رایج شد، در روسیه به نام ایرانی آن بولات یا پولاد معروف بود.
2. این نوع فولاد موج دار دارای سطح آبگونهای شکیلی است که با بیشتر فولادهای ورقهای مواج فرق دارد.
3. روس ها معتقدند که فولاد موج دار در هند اختراع شد و بعد به ایران آمد. اما این تحقیقات تفاوت ساخت فولاد ایرانی و فولاد هندی را مشخص میکند.
در سدهٔ سوم میلادی از گاهنامه
کوکویائو چنین بر میآید که چین در زمان ساسانیان، فولاد را از ایران وارد میکرد.
این کتاب به ویژه از خطوط مارپیچی که در رویهٔ فولاد ایرانی بود سخن میگوید از
اینرو باید گفت که آهنی که از ایران وارد چین میشد، موجدار بودهاست. این امر شک
جوزف نیدهام محقق صنعت آهن و فولاد در چین را تبدیل به یقین کرد که فن موجدار کردن
اگر از ووتز هند نباشد، از ایران پدید آمدهاست.
فولاد پارتی یا ایرانی که رومیها اغلب از آن سخن گفتهاند پس از فولاد هند
در دنیا اول بود. و امروز بر این باورند که این فولاد از راه قالگذاری صفحههای
صاف آهن ورزیده با گرد زغالچوب در بوتهها ساخته میشد. این روش تولید بعدها به
عربستان، بینالنهرین و دمشق و بالاخره به شهر تولدو در اسپانیا که مرکز دانش و
فنون اسلامی بود، نیز سرایت نمود.
برنج
از برنج برای نخستین بار در زمان
سارگن دوم (سدهٔ هشتم پیش از مسیح) یاد شدهاست. این نظریه وجود دارد که موسونیکها
یا مشکیها، به عبری مشخ، که مردمی در آسیای صغیر بودند، آلیاژ مس آن را کشف و در
زمان شاهنشاهی هخامنشی آن را در ایران متداول کردند. زوسیموس نویسندهٔ یونانی که
در چهار صد سال پیش از میلاد به دنیا آمدهاست، با ساختن توتیا از کالامین آشنایی
دارد. وی توتیا را آلیاژ ایرانی یا آلیاژ زرد مینامد و یک ایرانی افسانهای
به نام پایانیدوس (Papanidos) پسر سیتوس (Sitos)را مخترع آن میپندارد.
کارنامهٔ چین سوئیشو (۶۱۷ میلادی) برنج را توئوشی (t ou-si) مینامد که در زمان ساسانیان از ایران
به چین وارد میشد. کتاب کوکویائولون (Ko-ku-yao-lun) که تکنولوژی
دنیای کهن را شرح میدهد، دربارهٔ برنج تقلبی چینی سخن میگوید و اشاره میکند که
برنج اصلی به نام توئوشی که از ایران میآید از مس طبیعی و بلوم روی تهیه میگردد.
همین منبع میگوید که ایرانیان نخستین ملتی بودند که روی را از کانیها بیرون
آوردند و آلیاژ برنج را درست کردند.
طلا
شدهبود. در این روش کلر با نقره ترکیب میشود و آن را از آلیاژ طلا و نقرهای که به دنبال قالگذاری با سرب پدید آمدهاست، جدا میکنند.
نقره
در روسیه مقدار کثیری از ظروف نقره ساسانی به دست آمدهاست، ولی در خود ایران اشیاء قابلی کشف نشدهاست. ظاهراً علت آن این است که ایران پس از این دوره بارها مورد تهاجم قبایل دیگر قرار گرفتهاست. نمونهٔ بسیار نفیس این گونه ظروف نقره، جام نقرهٔ زمان خسرو پرویز است که اکنون در کتابخانه ملی پاریس مضبوط است.
صنایع ساختمانی
شرایط آب و هوا و فراوانی مواد ساختمانی و میراث فرهنگی سبب شد که تمام شیوههای ساختمانی اقوامی که از زمانهای باستانی و روزگاران کهن فلات ایران را اشغال کردهبودند، دستبهدست شده به فرزندان آنان منتقل گردد. استادان و معماران ایرانی روش زدن طاقهای ضرب و گنبدگون را به دیگران آموختند و سبکهایی چون آپادانا، ایوان و طاقنماهای تیز را بر جای گذاشتند.
معماری
یکی از ابتکاراتی که ایرانیان در
مهندسی ساختمان کردند، ایوان است که آن را مشابه و نظیر تالار آپادانا میتوان
دانست. ایوان به طرف حیاط باز میشود و سقف آن از زمان پارتها تخت نیست بلکه سقف
ضربی است. ایوان یکی از ویژگیهای ارزندهٔ ساختمان روزگار ساسانی بود و از اسلام
به بعد جزو خصوصیات مسجد ایرانیان گردید.
سقف ضربی نیز سقفی بود که نیازی به ستونهای چوبی نداشت. در زمان پارتها و
ساسانیان بنای سقفهای گنبدگون در ساختماهای همگانی و خصوصی به آخرین درجهٔ تکامل
رسید. این سقفها در اصل به دو گونه بود یکی تاق ضربی بشکهای برای اتاقهای
مستطیلی و یکی هم سقف گنبدی که روی اتاقهای چهارگوش زده میشد. معماران و
استادکاران ایرانی برای رسیدن از پایه چهارگوش به گنبد دایرهای، تاقنما را اختراع
کردند. ایرانیان این شیوه سقفهای ضربی را در زمان اسلام هم حفظ کردند، به گونهای
که امروزه آن در بسیاری از مسجدها و ساختمانهای همگانی دیده میشود. در خارج
ایران، معماران ایرانی، شیوهٔ تالار آپادانا را در جهان اسلام پراکندند. طبری مورخ
بزرگ (۹۲۲-۸۳۹ میلادی) مینویسد وقتی که زیاد بن ابیه فرماندار بصره در سال ۶۷۰
میلادی میخواست مسجد بزرگ کوفه را از نو بسازد، معماران غیرمسلمان را احضار کرد
و دستور داد تا بنای بینظیری برپا کنند، مردی که در عهد خسروپرویز شاه ایران
معمار بود، گفت «این کار فقط وقتی عملی است که ستونهای سنگی آن را از کوههای
اهواز بیاورند.» طبری مینویسد که سقف مسجد بدون طاقنما و روی ستونها قرار داشت
همچنین در سال ۶۸۴ میلادی وقتی که عبدالله بن زبیر میخواست خانهٔ کعبه را تجدید
بنا کند، از معماران ایرانی دعوت کرد. برجهای تهویه یا بادگیر از ویژگیهای خانههای
مرکز ایران است. این بادگیرها هوای تازه و خنک بادهای شب را به داخل اتاق و
زیرزمین میآورند.
گچکاری
نارککاری با گچ یا گچکاری بیش از
۲۵۰۰ سال در ایران سابقه دارد. گچ نه تنها ارزان و طرز کار با آن آسان و هر نوع
مواد و مصالح ساختمانی را استحکام کافی میبخشد بلکه روی آن میتوان رنگآمیزی نیمرخهای
برجسته و گچکاری و شبکهکاری ظریفی انجام داد. پیشهوران ایرانی با استعداد شگرف
هنری خود این مادهٔ پیش پا افتاده را با نازککاری به مرحلهٔ هنرهای زیبا رساندند.
هیچ پیشهور کشور دیگری به جز شاید هنرمندان سبک باروک اروپای غربی نتوانستهاند
در این راه با هنرمندان ایرانی برابر شوند. امروزه تنها چند قطعه از گچبریهای
زمان هخامنشیان، سلوکیان و پارتها به دست ما رسیدهاست و فقط سایهای از زیبایی
چند رنگ اصلی آنها برجا ماندهاست همچنین گچبریهای خرابههای کاخ ساسانیان تنها
تصویر ضعیفی از پیشهٔ گچبری به ما ارائه میدهد.
کریستن سن ایرانشناس معروف دانمارکی مینویسد گچبریهای دوران اشکانیان ترکیبی از
عناصر ایرانی و یونانی است و با مهارت و زیبایی خاصی ساخته شدهاست، وی اضافه می
کند که بعضی از گجبریهای کوه خواجه از بهترین گچبریهای بینالنهرین بهتر و
قشنگتر هستند.
سنگتراشی
در ایران باستان سنگتراشی و حکاکی بر روی سنگ و نقش برجسته بر روی سنگ اهمیت وافری داشت.در دوره هخامنشیان در ساختمانهای پارسه و نیز در سینه کوه بیستون سنگتراشیهایی از دوره هخامنشی بدست آمدهاست.در دوره اشکانیان اگرچه این حرفه همچنان دنبال میشد و تا حدی آنگونه که از مجسمه هرکول در غرب ایران برمیآید تحت تاثیر هنر یونانی واقع شدهبود, اما به نسبت دوره هخامنشی افت محسوسی داشت.با حذف امپراتوری اشکانی و تاسیس سلسله ساسانی این صنعت در ایران جانی دوباره گرفت.اگرچه باز هم در نقوش ظریف به مرتبه هنر سنگتراشی هخامنشی نمیرسیدند و تا حدی نقوش سنگی تراشیدهشده ساسانی بزرگتر و درشتتر مینمایند اما این حرفه به کلی در ایران گسترش یافت.در دوره ساسانی آثار کمنظیری در زمینه سنگتراشی پدید آمد که مهمترین آنها نقوش برجسته طاق بستان در کرمانشاه است.از دیگر آثار مهم بهجای مانده از دوره ساسانی میتوان به نقوش برجسته نقش رستم و نقش رجب نیز اشاره کرد.معمولا نقوش برجسته سنگی و سنگ تراشی برای بیان و یا ثبت یک واقعه مهم تاریخی مانند تاجگذاری یا شکست یک دشمن مهم تصویر میشد.
صنایع نساجی
بافتن قالی و مفروش ساختن خیمهها و کاخها و تالارهای بزرگ از دوران بسیار کهن از هنرهای ویژهٔ ایران بوده و پارچهها و قالیهای پشمی، ابریشمی و زربافت ایران شهرت جهانی داشته و دارد. خدمت صنعتگران ایرانی به پیشرفت صنعت، در هیچ جا بهتر از توسعهٔ نساجی عیان نیست. ایران در زمینهٔ نساجی و بافندگی نیز از موقعیت جغرافیایی مرکزی خود سود بردهاست. چین در خاور دور در بافندگی ابریشمهای لطیف تجربهٔ زیادی داشت، شبانان آسیای مرکزی که از پشم گوسفند خود استفاده میکردند قالی و فرش را به وجود آوردند در صورتی که آشوریهای باختری، قرنها در بافتن پشم و کتان معروف بودند و هند در جنوب کشت پنبه را توسعه داد و آن را در نساجی به کار برد. ایران توانست از تمام این منابع بهره برگیرد اما هر وقت بافندهٔ ایرانی روش جدیدی اقتباس میکرد، بیدرنگ آن را با راه و روش خود تطبیق میداد و کوشش میکرد که از لحاظ فنی آن را بهبود بخشد.
پارچهبافی
پارچه دوران ساسانی.
تاریخ نساجی در ایران به آغاز عصر
نوسنگی میرسد. در حفاریهایی که در غاری نزدیک دریای خزر به عمل آمد قطعات پارچهٔ
بافته شده از پشم گوسفند و موی بز بدست آمد و با روش آزمایش کربن ۱۴ معلوم شد که
مربوط به ۶۵۰۰ سال (۲۰۰ سال کمتر یا بیشتر) پیشتر از میلاد مسیح است. دوک سره و
خامههایی در خانههای اولیهٔ فلات ایران پیدا شده که تاریخ آن به ۵۰۰۰ سال پیش از
مسیح میرسد.
همچنین در بین آثار پیدا شده در تپهٔ سیلک کاشان مربوط به ۶۰۰۰ سال پیش از تاریخ،
چاقویی از استخوان یافتهاند که مردی را مینمایاند، بر پیکر استخوانی، پارچهای
شبیه لنگ نقش بسته که بر کمر بستهاست. شیئی نامبرده قدیمیترین نقش انسانی است که
بر بین اشیاء ماقبل تاریخی دیده شدهاست. بافندگی پارچههای طرحدار در حدود ۱۰۰۰
سال پیش از میلاد به شکل طرح دو پودی در غرب ایران ایجاد شد. در این روش دو پود
باهم و در یک زمان برده میشوند که یکی از آنها برای سادهباف است و دیگری فقط در
جاهایی که طرح لازم داشتهباشد به روی پارچه آورده میشود وگرنه در همان پشت پارچه
آویزان باقی میماند. این شکل سادهٔ پارچهٔ مرکب است که آن را پود طرح مرکب
مینامند.
در آغاز عصر مسیحیت روش دیگری در بافت پارچهٔ تار مرکب در چین پیدا شد. در دورهٔ
پارتها روش چینی در خاور ایران متداول بود. وقتی که این شیوه به سوی باختر گسترش
یافت بافندگان ایران چون به طرح بافت پودی عادت داشتند روش چینیها را معکوس کرده
و یک پارچه ترکیبی بافتند. این روش ترکیبی نو هیچگاه از بین نرفت و به همان شکل
هم به روم شرقی (بیزانس)، سیسیل، ایتالیا، و شمال اروپا رفت و در آنجا به نام
پارچههای مرکب شناخته شد. از زمان ساسانیان به این طرف بافت جناغی مرکب بیشتر از
پارچهٔ مرکب متداول شد و این نوع بافت تا امروز هم ادامه دارد.
پارچههای زربفت و سیمبافت
جزئیات لباس داریوش سوم (۳۳۱-۳۳۷ پیش
از میلاد) در دست ماست. «....و شنلی که از طلا میدرخشید و روی آن دو شاهینی که
منقارهای خود را روبروی هم داشتند کشیده شدهبود.»
روایات چینی لیانگ حاکی از آن است که در سال ۵۲۰ میلادی یک پارچه گلابتوندوزی
ایرانی برای امپراتور (wu) فرستادهشد و
اضافه میکند که جامهٔ شاهان ایران از این جنس ساخته میشود. هان تسانگ مسافر چینی
که از ایران در آغاز سدهٔ ششم دیدن کرده، مهارت بافندگان ایرانی را در تولید پارچههای
زیبای پشمی، ابریشمی و گلابتوندوزی ابریشمی میستاید. مراکز بافت پارچه در زمان
ساسانیان در شوش، شوشتر، جندی شاپور و بصینه بود. در این شهرها و شهرهای خاوری
خراسان پارچههای فلزبافت، صنعت مهمی بشمار میآمد. بسیاری از پارچههای قیمتی که
در آنجا بافته میشد به اروپای قرون وسطی راه یافت و در اروپا از آن برای اماکن
مقدسه، لباسهای کلیسا و کشیشان و لباس تاجگذاری پادشاهان استفاده میکردند. پارچههایی
که از آن روزگار باقی مانده اطلاعات ما را دربارهٔ مهارت پارچهبافان زمان
ساسانیان تکمیل میکند.
ابریشمبافی
نمونههای فراوانی از کارهای ابریشمبافی
ایران در موزههای جهان نگهداری میشود و بررسی متخصصان، کیفیت پیشرفتهٔ این هنر
را آشکار میکند. محققان همچنین روشن کردهاند که ابریشم ایران از طریق بازرگانان
مسیحی به اروپا راه یافته و برای پوشش بسیاری اجساد قدیسان از این نوع پارچه
استفاده شدهاست.
در دوران ساسانی ابریشم و صنعت آن در بیشتر شهرهای ایران و بویژه در شهرهای شوش،
شوشتر، دزفول و جندی شاپور رواج فراوانی داشت و هر کدام از شهرهای ایران با سبک
های گوناگون نوع خاصی از پارچه را تهیه میکردند. بازرگانان ایران در این زمان
قدرت خود انحصار ابریشم از چین تا روم را در دست داشتند و گاه پیشرفت صنایع
بافندگی و ابریشم کاری ایران به گونهای بودهاست که نه تنها ایرانیان و خاصه زنان
ایران را از نیاز به کالاهای خارجی بی نیاز کردهاست بلکه به تولید و تجارت ابریشم
در روم نیز آسیب رساندهاست بطوریکه کلیسای بیزانس به ناچار بر آن شدهاست که تا
استعمال پارچهها و و بافتهای ابریشمی ایران را ناروا اعلام کند. بافت حریر نیز
در این دوره رونق یافته و از مشرق زمین به اروپا راه یافت.
فرشبافی