ایران آریایی | تارنمای تاریخی و فرهنگی اقوام آریایی

مقارن سال ۵۵۶ پیش از میلاد کوکب سعادت کورش بزرگ سردودمان هخامنش از افق کشور پارس طالع شد و در پرتو فروغ درخشان وجود او امپراطوری با شکوهی تشکیل گردید که تا آن زمان چشم روزگار نظیر آن را ندیده بود. شالوده‌ارتش ایران نیز در همان وقت به دست توانای آن شاهنشاه بزرگ ریخته شد و در اثر فداکاری و جان بازی همان ارتش بود که حدود و ثغور کشور پهناور او همواره در طول چند قرن از تجاوز بیگانگان محفوظ ماند.

ایران آریایی | تارنمای تاریخی و فرهنگی اقوام آریایی

مقارن سال ۵۵۶ پیش از میلاد کوکب سعادت کورش بزرگ سردودمان هخامنش از افق کشور پارس طالع شد و در پرتو فروغ درخشان وجود او امپراطوری با شکوهی تشکیل گردید که تا آن زمان چشم روزگار نظیر آن را ندیده بود. شالوده‌ارتش ایران نیز در همان وقت به دست توانای آن شاهنشاه بزرگ ریخته شد و در اثر فداکاری و جان بازی همان ارتش بود که حدود و ثغور کشور پهناور او همواره در طول چند قرن از تجاوز بیگانگان محفوظ ماند.

ایران آریایی | تارنمای تاریخی و فرهنگی اقوام آریایی
مردمانی که تاریخ خود را نشناسند مجبور به تکرار تاریخ و تباهی هستند
امیدواریم بتوانیم به اندیشه ایرانشهری و رشد فرهنگی کشور عزیزمان کمکی کرده باشیم
ثبت است بر جریده عالم دوام ما
WWW.INSTAGRAM.COM/iranaryaee.ir
MEHREARYAEE@HOTMAIL.COM
WWW.MEHREARYAEE.IR
آخرين مطالب

۲۳ مطلب در مرداد ۱۳۹۷ ثبت شده است

نوروز در ایران باستان

نوروز نخستین روز سال خورشیدی ایرانی برابر با یکم فروردین ماه، جشن آغاز سال نوی ایرانی و یکی از کهن‌ترین جشن‌های به جا مانده از دوران ایران باستان است. خاستگاه نوروز در ایران باستان است و هنوز هم مردم مناطق گوناگون فلات ایران، نوروز را جشن می‌گیرند. زمان برگزاری نوروز، در آغاز فصل بهار است که امروزه به آن برابری بهاری یا اکیونوس می‌گویند.

نوروز در ایران و افغانستان آغاز سال نو محسوب می‌شود و در برخی دیگر از کشورها یعنی تاجیکستان، روسیه، قرقیزستان، قزاقستان، سوریه، عراق، گرجستان، جمهوری آذربایجان، آلبانی، چین، ترکیه، ترکمنستان، هند، پاکستان و ازبکستان تعطیل رسمی است و مردمان آن جشن را برپا می‌کنند.

نوروز به عنوان یک جشن قدیمی و کهن از اقوام متعددی در منطقه به ارث رسیده‌است و با رنگ و انگ ویژه، شناسنامه ایرانی به خود گرفته و از آن به عنوان نماد پیوندگر افراد و اقوام ایرانی و ملت ایران یاد می‌شود. ایرانیان نوروز را آغازگر رستاخیز طبیعت، گاه رویش و زایش باغ و بوستان می‌دانند و بر این باور هستند که در نوروز، همزمان با طبیعت، باید روزگار نو و جدیدی را با روان و نگرش نو، در تن‌پوش تازه ای آغاز کنند.

جهانی شدن نوروز

بنا به پیشنهاد جمهوری آذربایجان، مجمع عمومی سازمان ملل روز نوروز، با ریشهٔ ایرانی را در تقویم خود جای داد.

در متن به تصویب رسیده ۴ اسفند ۱۳۸۸ (۲۳ فوریه ۲۰۱۰) توسط مجمع عمومی سازمان ملل، نوروز، ۲۱ ماه مارس جشنی با ریشه ایرانی که قدمتی بیش از ۳ هزار سال دارد و امروزه بیش از ۳۰۰میلیون نفر آن را جشن می‌گیرند توصیف شده‌است.
پیش از آن در تاریخ ۸ مهر ۱۳۸۸ خورشیدی، نوروز به پیشنهاد ازبکستان توسط سازمان علمی و فرهنگی سازمان ملل متحد، به عنوان میراث معنوی، به ثبت جهانی رسیده‌بود. در ۷ فروردین ۱۳۸۹ نخستین دورهٔ جشن جهانی نوروز در تهران برگزار شد و این شهر به عنوان «دبیرخانهٔ نوروز» شناخته شد.

مجمع عمومی سازمان ملل متحد با تصویب قطعنامه‌ای روز ۲۱ مارس برابر با ۱ فروردین را در چارچوب ماده ۴۹ و تحت عنوان فرهنگ صلح به عنوان «روز جهانی نوروز» به تصویب رسانده و در تقویم خود جای داد، طی این اقدام که برای نخستین‌بار در تاریخ این سازمان صورت گرفت، نوروز ایرانی به‌عنوان یک مناسبت بین‌المللی به رسمیت شناخته شد.

نخستین بار، نوروز ۱۳۹۱ را در صحن عمومی سازمان ملل و یونسکو به میزبانی ایران جشن گرفتند. بان کی مون، دبیرکل سازمان ملل نیز پیامی بدین مناسبت صادر کرد.

۰ نظر موافقين ۰ مخالفين ۰ ۰۴ مرداد ۹۷ ، ۱۴:۰۳

سفال در باستان شناسی


اصولاً هدف از علم باستان شناسی شناسائی تمدنهای باستانی و کهن از طریق کاوشهای علم ی در محوطه های استقراری می باشد. مشخص کردن نوع معماری و مصالح مورد استفاده در ساخت بناء نوع تدفین موجود در محل، نوع اقتصاد معیشتی، مذهب و آداب و رسوم و بسیاری موارد دیگر در نتیجه کاوشهای باستان شناسی آشکار می گردد.اما شناخت دوره ای که این استقرار در آن دوره صورت گرفته از راههای گوناگونی چون بررسی و آزمایش با استفاده از روش کربن 14 ( surveypottery ) بررسی سفال بررسی مصالح و فرم بناها صورت می پذیرد.بررسی علمی سفالها یکی از راههای مهم شناخت دورة استقراری در هر محوطة باستانی به شمار می رود. علاوه بر این با توجه به اهمیت سفال درباستان شناسی که به عنوان الفبای باستان شناسی نیز معرفی شده است لازم دیدم مطالبی را فهرست وار از ابتدای استفاده بهتر از سفال و مراحل تکاملی آن در اختیار خوانندگان و دانشجویان عزیز قرار دهم.

مواد تشکیل دهندة سفال:

مواد تشکیل دهندة سفال شامل خاک و آب و مادة چسباننده یا شاموت ( shamoot ) می باشد. بشر به تجربه دریافت در صورت ترکیب مواد اولیه مذکور می تواند اشکال و ظروف متنوعی را بسازد که از لحاظ عملکرد به مانند اشیاء و ظروف سنگی بوده و گل را به هر

شکلی که می خواست فرم می داد. اما از چه زمانی بشر موفق به ساخت و استفاده از سفال شد. در تقسیم بندی های انجام شده در عصر سنگ، دوره نوسنگی را با نام نوسنگی بدون سفال و ن وسنگی باسفال تقسیم کرده اند.

آقای دکتر ملک شهمیرزادی در این زمینه می نویسند:

((... از ویژگیهای تکنولوژی در پایان این مرحله و در اوائل مرحله استقرار دائم در یک مکان ساخت و استفاده از سفال است. ساختن سفال در مقایسه با ابزار و ادوات سنگی که تماماً از تغییر شکل دادن به مواد اولیه صورت می گرفت یک نوع صنعت ترکیبی محسوب می شود.حداقل اعمالی را که برای ساختن سفال یک سفالگر باید انجام دهد عبارت اند از مخلوط کردن آب و خاک و مادة چسباننده و سپس ورز دادن و سرانجام پخت آن ...))

فرم و شکل مورد نظر، طرحها و نقوش مختلف هنری، جانوری، گیاهی، موضوعات انسانی مرحله بعد از فرم دادن به شمار می روند. این نقوش ، زمانی که ظرف سفالین هنوز کاملاً خشک نشده بود بر روی ظرف به روشهای مختلف تثبیت می شد

و در نهایت ظرف به کوره می رفت پس از پخت ظرف براساس فرم ساخت آن مورد استفاده قرار می گرفت. ظروف عمدتاً شامل خمره، کاسه های مختلف و بشقاب بودند. ظروف سفالین قبل از اینکه به کوره برده شوند در ابتدا با لعاب گلی پوشش داده می شدند که بعدها شاهد کشف لعاب در سفالگری و معماری هستیم. لعاب از ذوب مواد معدنی خاصی بدست می آید و خاصیت آن علاوه بر جلوگیری از نفوذ مایعات و تخریب زود هنگام ظرف به عنوان زیبائی هنری نیز بوده است.

اما سوالی که ممکن است برای خواننده محترم مطرح شود این است که آیا مراحل نامبرده در ساخت سفال تماماً در یک زمان صورت گرفته و بشر در همان مرحله اولیه ساخت و استفاده از سفال این موارد را به طور کامل به اجرا می گذاشته است؟

واضح که رسیدن به تکامل در هر رشته علمی نیاز به تجربه و آزمون دارد و اینگونه نیست که مثلاً معماران ایلامی به ناگاه در 1250 قبل از میلاد ناگهان تصمیم گرفتند معبد چغازنبیل را بسازند. بلکه تجربه قرنها لازم بود تا در نهایت در این زمان منجر به خلق پدیده ای با عنوان چغازنبیل شد. هنر سفالگری نیز چیزی جدا از این امر نمی باشد و تمامی مراحل ساخت سفال از جمله مرحله تلفیق آب و خاک، نوع شاموت و میزان آن، انواع فرمها و اشکال ظروف، کاربرد انواع نقوش، دمای لازم برای پخت سفال و کاربرد لعاب در ظروف سفالین به مرور با گذشت زمان به تکامل رسیده اند مثلاً اگر سفالهای اولیه ساده و خشن و بعضاً بدون نقش و یا نقوش ابتدای هنری بودند رفته رفته سفالها کاملتر و متنوعتر شدند و اگر در ابتدا کنترل زیادی بر دمای کوره نبود و کوره ها توانائی لازم برای پخت ظروف را بدلیل شکل ابتدایشان و یا عدم کنترل سفالگر بر دمای کوره نداشتند رفته رفته سفالگر توانست این نقیصه را برطرف نماید.( سفالهائی که پخت آنها کامل نبوده معمولاً مغز سفال به صورت قهوه ای و خاکستری متمایل به سیاه خود را نشان می دهد.) در مورد نقوش هم به همین صورت است.

نقوش مورد استفاده در ابتدا بیشتر هنری بود و شامل خطوط موازی یا منحنی بود که سفالگر با شیء نوک تیز و بعضاً با انگشت و ناخن دست این نقوش را بر بدنه ظرف تعبیه می کرد اما رفته رفته نقوش متنوع دیگری در کنار نقوش هنری مورد استفاده قرار گرفت که در بالا به آن اشاره گردید.

پیدایش چرخ سفالگری:

ظروف ساخته شده از گل که اصطلاحاً امروزه به سفال و یا آنچنانکه در میان مردم مصطلح است کوزه معروف است در ابتدا بوسیله دست فرم داده می شد. ساخت ظروف دستی بشر را به طور کامل از لحاظ هنری و عملکرد ظروف ارضا نمی کرد با اختراع چرخ سفالگری یک تحول عظیم در صنعت سفالگری بوجود آمد. چرخهای اولیه در ابتدا چرخش کامل نداشتند و اصطلاحاً بطئی بودند که بعدها چرخهائی ساخته شد که چرخش کامل را انجام می دادند و دست سفالگر را برای ساخت هر چه بهتر سفال بازگذاشتند چرخهای سفالگری اولیه از گل بودند که در آنها از شاموت نیز استفاده شده بود.

چرخ سفالگری عبارت است از صفحة مدور که بوسیله اهرمی به صفحه مدور دیگری در پائین متصل است که با به حرکت در آوردن صفحه پائین نیروی چرخشی از طریق اهرم به صفحه مدور بالائی منتقل شده و باعث به چرخش در آمدن صفحه می گردند. سفالگر گل آماده را بر روی همین صفحه مدور قرار داده و شروع به فرم دادن ظرف با دست می کند. سفالگر طرح را از قبیل در ذهن خویش آماده دارد در نیمه هنگام کار از قصد خویش برای ساختن ظرف خاص آگاه بود.

شناخت دوره استقراری:

با گسترش تولید سفال به مرور تاثیرات بومی و منطقه ای نیز در ساخت سفال تاثیر گذار شدند. این تاثیرات در فرم، نقوش، خمیر سفال خود را نشان دادند. به این ترتیب هر منطقه ای تولید سفالش با منطقه دیگر تفاوت پیدا کرد. امروزه باستان شناسان با استفاده از این اختلافها و تفاوتهای موجود به آسانی تعلق سفال را به منطقه خاص در می یابند. همچنین با استفاده از این تفاوتها دوره های مختلف تمدنی را که سفال در آن دورة خاص ساخته شده مثلاً در دورة تاریخی سفال مورد نظر متعلق به دورة ایلام، ماد، هخامنشی، پارت و ساسانی است و یا در دورة اسلامی سفال متعلق به قرون اولیه، میانی و یا متأخر است معرفی نمایند.

در بررسی تپه های باستانی نیز تنها سفال است که به باستان شناس کمک می کند تا دوره های استقراری سطحی را شناسائی نماید. در کاوشهای باستان شناسی نیز بهترین راه تشخیص دروه های استقراری در کنار شناخت لایه ها و لایه نگاری علمی بررسی سفالهای بدست آمده از لایه های مختلف کاوش می باشد

مطالعه سیر تاریخی سفال:

نوسنگی با سفال اولین مرحله ساخت و تولید سفال محسوب می شود که در کنار پیشرفت هایی که در زمینه های مختلف از جمله اقتصاد معیشی و رشد کشاورزی و دامداری و تکامل معماری بوجود آمد سفالگری نیز شکوفا شد. دوره ای که از آن با عنوان پیش از تاریخ اطلاق می شود دارای مشخصه های سفالی خاصی است که به عنوان سفال پیش از تاریخ شناخته می شود. سفالهای پیش از تاریخ را می توان دست ساز، بیشتر ساده ، شاموت بیشتر گیاهی، نقوش در سفالهای منقوش عمدتاً هنری هستند، تنوع محدود در فرم ظروف و در ابتدا بدلیل عدم توانایی سفالگر در کنترل کوره مغز سفال خاکستری رنگ است

در این دوره (پیش از تاریخ) رفته رفته توانائی سفالگر در ساخت انواع ظروف و نقوش دیگر علاوه بر نقوش هنری بیشتر شد و کنترل سفالگر بر دمای کوره نیز کامل گردید

آقای دکتر صادق ملک شهمیرزادی در خصوص سفالهای دوره محمد جعفر در تپه علی کش چنین آورده است:

(( سفالهای دوره محمد جعفر نرم، خرد شکننده و دارای مادة چسبانندگی کاه خردشده و یا سبزیجات خرد شده هستند. سفالها تماماً با دست فرم داده شده بودند و حرارت برای پختن سفال هنوز کاملاً کنترل نشده بود...)) لازم به ذکر است که کاوشگران تاریخ دوره محمد جعفر را از 6000 تا 5600 قبل از میلاد می دانند. همچنین درخصوص سفالهای تپه زاغه در دشت قزوین که نگارنده یک فصل کاوش در سال 1373 را در آنجا تجربه کرده ام آقای دکتر شهمیرزادی چنین می نویسد: ((... سفال نوع زاغه سبک و نرم و ترد است. خمیر سفال قرمز یا نخودی کدر و تیره است. مادة چسباننده سفال کاه و سبزیجات خرد شده است. سفالهای زاغه دارای سطحی براق هستند که به نظر می رسد پس از اینکه سطح سفال را با دست مرطوب لعاب دادند آن را صیقل می کردند...))

با آغاز شهرنشینی در ایران تحولات چندی صورت گرفت که از جمله آنها و توان پیدایش حکومت استفاده از خط و ادبیات، رشد جمعیت، تحول در معماری و تخصص را نام برد که مورد اخیر درخصوص مشاغل و حرفه های موجود قابل بحث است و به این معناست که در هر رشته ای عده ای تمام وقت خویش را صرف یک حرفه خاص می کردند. سفالگری نیز یکی از این مشاغل به حساب می آمد به هر حال ساخت سفالهای متنوع از عهده همگان برنمی آمد و کسانی که تبحر لازم را در ساخت سفال داشتند وظیفه تولید آنرا به عهده گرفتند و از این را نیز امرار معاش می کردند. با ورود به دوران تاریخی شاهد تحولات گسترده ای در زندگی هستیم، به هر حال بشر تجربه قرنها ساخت سفال را به همراه داشت و طبیعی بود که توانائی خلق شاهکارهای هنری را در زمینه سفالگری داشته باشد. اما در این دوران بشر فلز را نیز شناخته بود و فن ذوب آن نیز دست یافته بود به همین دلیل توجه ویژه ای به فلز داشت. خاصیت دوام بالای ظروف فلزی بدلیل استحکام آن باعث گردید که انسان دوره تاریخی رفته رفته به ساخت ظروف فلزی متمایل شود. اما همچنان ساخت سفال جایگاه بالای خود را داشت و به خاطر سبکی به جهت حمل و نقل و زیبائی آن کماکان مورد استفاده قرار گرفت و بطور کلی انسان در دوره تاریخی به توانای های خویش برای ساخت انواع ظروف سفالین ساده و منقوش افزود.

با ظهور اسلام وتاکید بر ساده زیستی توجه بر سفال دوچندان گردید.

در این زمان با ممنوعیت استفاده از ظروف زرین و سیمین هنرمندان سفالگر تمام تلاش خویش را برای ساخت ظروف سفالی بکار بردند. هر چند که در دو قرن اولیه هنرمندان برای کاربرد انواع نقوش و طرحها بدلیل مخالف خلفاء با مشکل روبرو بودند اما همین عامل هم باعث شد که از قرن سوم هجری به بعد و با ظهور حکومتهای مستقل ایرانی یک تجدید حیات هنری نیز صورت پذیرد و انواع ظروف سفالین با طرحهای متنوع و تزئینات و انواع لعاب ها مورد استفاده قرار گیرد. امروزه شاهد به نمایش گذاشته شدن این ظروف سفالین زیبا در موزه های ایران و جهان می باشیم که معرف فرهنگی ایرنیان مسلمان در طول تاریخ دوره اسلامی به شمار می روند

کلام آخر:

نقش و اهمیت سفال بر هیچکس پوشیده نیست. هر چند امروزه از این هنر مردمی فعالیتی به چشم نمی خورد و کارگاههای سفالگری در غبار زمان و زندگی صنعتی امروز رنگ باخته اند. اما همواره سفال اهمیت علمی و تاریخی و تحولاتی را که نشان از رشد و شکوفائی فرهنگهای و تمدنهای مختلف داشت را خواهد داشت تاثیر ساخت سفال بر زندگی انسان تا حدی است که حتی پیشنهاد می شود زمان آغاز استفاده از سفال را به مانند عصر سنگ ( stonage )، عصر مس، عصر مفرغ، عصر آهن، عصر سفال بنامیم. امیدوارم که مطالب هر چند مختصر جمع آوری شده بود مورد توجه قرار گرفته باشد، درصورت تمایل به مطالعه بیشتر درخصوص سفال و سفالگری به کتابهای سفال و سفالگری اثر استاد فرهیخته جناب آقای سیف الله کامبخش فرد و فن و هنر سفالگری اثر استاد فائق توحیدی و گزارش کاوشهای باستان شناسی در محلهای مختلف مراجعه نمائید.

پی نوشت:

1- شاموت: به منظور اتصال بیشتر مولکولهای خاک معمولاً موادی را به آب و خاک اضافه می کردند که اصطلاحاً به این مواد شاموت می گویند. این مواد عبارت اند از کاه خردشده، کانی، ذرات خرده سفال، موی بز و...

2- باستان شناس و هنر پیش از تاریخ ایران، مولف صادق ملک شهمیرزادی، انتشارات مارلیک، صفحه 125

 

۰ نظر موافقين ۰ مخالفين ۰ ۰۳ مرداد ۹۷ ، ۱۵:۰۸

در عهد ساسانی رامشگران و خنیاگران در بارگاه شاهان ساسانی مقام بالایی داشتند.

مسعودی نام آلات

موسیقی ایرانیان را چنین آورده‌است، عود، نای، تنبور، مزمار و چنگ و گوید مردم خراسان بیشتر آلتی را در موسیقی بکار می‌بردند که هفت تار داشت و آنرا زنگ (رنج) می‌خواندند اما مردم ری و طبرستان و

دیلم تنبور را دوست‌تر داشتند و این آلت نزد همه فرس مقدم بر سایر آلات بوده‌است.

شکارگاه خسرو پرویز در طاق بستان ظاهراً حاکی از این است که در آن عصر چنگ آلت درجه اول موسیقی ساسانی ب

وده است. دیگر آلات که مطابق آثار آن عصر مسلماً در عهد پرویز وجود داشته، عبارتند از: شیپور و تنبور و نای، روی بعضی از ظروف نقره تصویر نای زنانی بنظر می‌رسد.

 

نام عدهٔ کثیری از آلات موسیقی در رسالهٔ پهلوی خسرووغلامش مسطور است، از جمله عود عندی، موسوم به ون و عود متداول موسوم به دار، و بربط (بربوذ) و چنگ و تمبور و سنتور موسوم به کناره و نای و قره نی موسوم به مار و طبل کوچکی به دمبلگ بوده‌است.

موسیقی خسرو اول

معروفترین رامشگران و ترانه سازان در دربار خسرو پرویز سرکش و باربد بوده‌اند. در زمان خسرو اول انوشیروان آیین مزدک با بنیان موسیقایی

بوجود آمد. در آن دوران نوازندگان و خوانندگان نه تنها اشخاصی دورگرد نبودند بلکه به بالاترین طبقه دربار تعلق داشته‌اند و از اشراف خاندان

سلطنتی بشمار می‌آمدند. خسرو پرویز بسیار به موسیقی علاقه مند بود و از موسیقی دانان حمایت می‌کرد.

اقدامات باربد

از رامشگران عهد خسرو پرویز می‌توان به باربد اشاره نمود که بزرگترین نوازنده این دوره بوده."باربد" مبتکر سی لحن (روزهای ماه)۳۶۰ دستان و هفت خسروانی (روزهای هفته) بوده است آنچه از احوال این دو استاد به ما رسیده مأخوذ از خوذای نامگ نیست بلکه از بعضی کتب عامیانه اواخر ساسانی نقل شده است. گویند سرکش در آغاز حائز مقام اول بود و برای حفظ پایگاه خود پیوسته باربد را که رامشگری جوان و بنابر قول ثعالبی از مردم مرو بود از حضور شاهنشاه دور می‌داشت. باربد حیله کرد و آواز خویش بگوش خسرو رسانید و از آن پس مقرب شد.

روایت موجوده اختراع دستگاههای موسیقی ایران را به باربذ نسبت می‌دهند. در واقع این مقامات پیش از باربذ هم وجود داشته، ولی محل تردید نیست که این آهنگ ساز بزرگ تأثیر بسزایی در موسیقی ساسانی کرده است و این موسیقی را هم منبع عمده موسیقی عرب و ایران بعد از اسلام

باید شمرد. می‌توان گفت که در ممالک اسلامی مشرق هنوز آثاری از الحان باربذ باقی است زیرا شرقیان در این رشته از صنعت بسیار محافظه کار هستند.

در برهان قاطع نام سی لحن که باربد برای بزم خسرو پرویز ساخته مسطور است و با مختصر اختلافی نام آنها در خسرو و شیرین نظامی نیز ضبط است. ثعالبی اختراع خسروانیات را به باربذ نسبت داده و گوید «در این زمان هم مطربان در بزم ملوک و سایر مردمان می‌نوازند.» در واقع کلمه خسروانی بر یک دستان اطلاق نمی شده‌است.

اختراع خسروانی

اختراع خسروانی را به نگیسا که یکی از رامشگران عهد خسرو پرویز است و نظامی گنجوی و خواجه سلمان و بعضی نویسندگان دیگر ذکری از او کرده‌اند، هم نسبت داده‌اند.

عوفی از نوای خسروانی نام برده‌است و ظاهراً مرادش همان هفت دستگاه شاهانه است که مسعودی آن را الطرق الملوکیه نامیده‌است.

مطابق روایتی دیگر باربذ برای بزم خسرو ۳۶۰ دستان ساخته بود، چنانکه هر روز دستانی نو می‌نواخت و قول او برای استادان فن قانون مطلق بشمار می‌رفت و دیگران همه خوشه چین خرمن ذوق او بودند.

بنابر آنچه گذشت، دستگاه‌های موسیقی منسوب به باربذ مرکب از هفت خسروانی و سی لحن و ۳۶۰ دستان بوده که با ایام هفته و سی روز ماه و سیصد و شصت روز سال ساسانیان تناسب داشته است، خمسه مسترقه را بشمار نیاورده‌اند.

در دیوان منوچهری و بسی از نویسندگان ایران اسامی بسیاری از آوازهای موسیقی ر می‌بینیم.

 

 

۰ نظر موافقين ۰ مخالفين ۰ ۰۳ مرداد ۹۷ ، ۱۵:۰۱