ایران آریایی | تارنمای تاریخی و فرهنگی اقوام آریایی

مقارن سال ۵۵۶ پیش از میلاد کوکب سعادت کورش بزرگ سردودمان هخامنش از افق کشور پارس طالع شد و در پرتو فروغ درخشان وجود او امپراطوری با شکوهی تشکیل گردید که تا آن زمان چشم روزگار نظیر آن را ندیده بود. شالوده‌ارتش ایران نیز در همان وقت به دست توانای آن شاهنشاه بزرگ ریخته شد و در اثر فداکاری و جان بازی همان ارتش بود که حدود و ثغور کشور پهناور او همواره در طول چند قرن از تجاوز بیگانگان محفوظ ماند.

ایران آریایی | تارنمای تاریخی و فرهنگی اقوام آریایی

مقارن سال ۵۵۶ پیش از میلاد کوکب سعادت کورش بزرگ سردودمان هخامنش از افق کشور پارس طالع شد و در پرتو فروغ درخشان وجود او امپراطوری با شکوهی تشکیل گردید که تا آن زمان چشم روزگار نظیر آن را ندیده بود. شالوده‌ارتش ایران نیز در همان وقت به دست توانای آن شاهنشاه بزرگ ریخته شد و در اثر فداکاری و جان بازی همان ارتش بود که حدود و ثغور کشور پهناور او همواره در طول چند قرن از تجاوز بیگانگان محفوظ ماند.

ایران آریایی | تارنمای تاریخی و فرهنگی اقوام آریایی
مردمانی که تاریخ خود را نشناسند مجبور به تکرار تاریخ و تباهی هستند
امیدواریم بتوانیم به اندیشه ایرانشهری و رشد فرهنگی کشور عزیزمان کمکی کرده باشیم
ثبت است بر جریده عالم دوام ما
WWW.INSTAGRAM.COM/iranaryaee.ir
MEHREARYAEE@HOTMAIL.COM
WWW.MEHREARYAEE.IR
آخرين مطالب

۱ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «جشن» ثبت شده است

جشن های ایرانی

جشن‌های ایرانی به جشن‌هایی ملی و مردمی گفته می‌شود که دارای ریشه تاریخی ایرانی هستند و از دوران باستان تا به امروز رسیده‌اند. برخی از این جشن‌ها کم‌وبیش زنده هستند.

جشن‌های زنده به جشن‌هایی اطلاق می‌شود که بنا به سنت تاریخی در میان مردم رایج است (مانند جشن نوروز). جشن‌های فراموش‌شده به جشن‌هایی اطلاق می‌شود که بنا به سنت تاریخی برگزار نمی‌شوند (مانند جشن بهاربد)، اما ممکن است کوشش‌هایی برای احیای آنها برخی از آنها رواج داشته باشد (مانند جشن اسفندگان).

 

جشن‌های حکومتی (مثل جشن سالگرد انقلاب) و جشن‌های دینی (مثل عید غدیر مسلمانان، سدره‌پوشی و شاه‌ورهرام زرتشتیان، و مولودی ارامنه) بنا به عرف نویسندگان و پژوهشگران جزو جشن‌های ایرانی به حساب نمی‌آیند. برگزار شدن یک جشن توسط پیروان ادیان و اقوام گوناگون دال بر انتساب آن جشن به آن دین یا قوم نیست. برای مثال برگزار شدن جشن نوروز توسط مسلمانان و زرتشتیان دلیل بر اسلامی بودن یا زرتشتی بودن آن جشن نیست.

شکل تاریخی برگزاری جشن‌ها (چنانکه در متون و منابع آمده است) با شکل فعلی و رایج برگزاری هر جشن، دو موضوع متفاوت است که همواره شبیه یکدیگر نیستند.

 چکیده

در بخش نخست این مقاله که با اقتباس از کتاب «راهنمای زمان جشن‌های ملی ایران»  و مطابقت با نظر استادان ایران‌شناس  و تقویم گوگل برای جشن‌های ایرانی نوشته شده به ویژگی‌های عمومی جشن‌های ایرانی اشاره می‌شود به ویژگی‌های عمومی جشن‌های ایرانی اشاره می‌شود.

در بخش دوم، نام و زمان جشن‌ها و گردهمایی‌ها بر اساس گاهشماری ملی ایران آورده می‌شود. نگاهی گذرا به این بخش نشان می‌دهد که شمار جشن‌های ایرانی بسیار بیشتر از تعداد متداولِ شناخته شده فعلی آن است. کوشش شده تا در این بخش به بیشتر جشن‌های شناخته شده و یا فراموش‌شده‌ای که در متون و منابع ایرانی به آنها اشاره رفته و همچنین پاره‌ای جشن‌های قومی یا محلی پرداخته شود.

برای برگزاری جشن‌های قومی در بسیاری از نواحی از تقویم‌های محلی و بومی استفاده می‌شود. به این روش تا جایی که منحصراً میان اقوام و اقلیت‌ها تداول داشته باشد، ایرادی وارد نیست، اما استفاده از تقویم‌های محلی و قومی برای برگزاری جشن‌ها در سطح ملی به نظر استادان ایران‌شناس نادرست است. و آنان تأکید دارند که زمان درست جشن‌های ملی می‌باید بر اساس گاهشماری ملی باشد (بنگرید به تقویم گوگل برای جشن‌های ایرانی  ). موبد کورش نیکنام نیز برگزاری جشن‌ها با استفاده از گاهشماری‌های سنتی با ماه‌های 30 روزه را بی‌توجهی به دانش نجوم و دستاوردهای خیام و موجب ناهماهنگی‌ در جشن‌ها دانسته و لزوم توجه به گاهشماری ملی و رسمی با ماه‌های 31 روزه را یادآور شده است.

جشن‌ها و فاصله‌های میان آنها در متون کهن ایرانی دارای تعریف و اندازه‌های مشخصی است که به مانند دانه‌های یک زنجیر در پیوستگی کامل با یکدیگر هستند. تغییر جای یکی از آنها، موجب گسست کل این رشته خواهد شد. چنانکه در منابع ایرانی آمده است، جشن سده پس از ۴۰ روز از شب یلدا یا چله، و پس از ۱۰۰ روز از اول آبان قرار دارد. همچنین جشن سده، پیش از ۲۵ روز از جشن اسفندگان است. این اندازه‌ها و فاصله‌های تعریف شده در متون و منابع کهن ایرانی، تنها با گاهشماری ایرانی با ماه‌های سی و یک روزه (مبدأ هجری خورشیدی فعلی) که بزرگترین دستاورد دانش گاهشماری در جهان است، مطابق است.

در بخش سوم به جشن‌هایی پرداخته می‌شود که در سرشت خود هیچگاه در روز خاصی تثبیت نمی‌شوند و با توجه به روزِ هفته، رویدادهای کیهانی و طبیعی، و یا رخدادهایی در زندگی زراعی، نظم و قاعده ویژه خود را دارند.

ویژگی‌های عمومی جشن‌های ایرانی

بررسی جشن‌های ایرانی و زمان برگزاری آنها نشاندهنده ویژگی‌هایی مشترک در میان همه آنهاست. نخست اینکه تقریباً همگی در پیوند با پدیده‌های طبیعی و کیهانی و اقلیمی هستندو به همین دلیل کوشش شده است تا زمان برگزاری آنها هر چه بیشتر با تقویم طبیعی منطبق باشد.

دوم اینکه تقریباً هیچکدام برگرفته از دستورهای دینی نیستند. با اینکه همواره پیروان ادیان گوناگون تلاش کرده‌اند که برخی از آنها را مراسم دینی خود معرفی کنند؛ اما نمی‌توان آنها را متعلق به هیچ دینی دانست. اما برخی کسان تلاش می‌کنند تا این جشن‌ها را در پیوند مستقیم با ادیان بدانند..

سومین ویژگی گردهمایی‌ها و مراسم ایرانی در این است که با سرور و شادی همراه هستند و غم و اشک و گریه در آنها جایی ندارد. حتی مراسم عید «بمو» در میان مانویان که اتفاقاً همزمان با روز جانباختن مانی بوده، همراه با سرود و شادی برگزار می‌شده است.

چهارمین ویژگی جشن‌ها و مراسم ایرانی در احترام و پاسداشت همه مظاهر طبیعت است. در هیچکدام آیین‌های ایرانی اثری از خشونت و بدرفتاری نسبت به گیاهان و حیوانات دیده نمی‌شود. بلکه حتی با آیین‌هایی همراه است که به انگیزه پاکیزگی و پاسداری از محیط زیست برگزار می‌شود.

ویژگی پنجم، پیوند ناگسستنی جشن‌های ایرانی با آتش است. حتی اگر آن جشن پیوند چندانی با آتش نداشته باشد، اما عموماً اخگری کوچک به آن رسمیت و تقدسی بیشتر می‌بخشد.

ششمین ویژگی عمومی جشن‌ها و مراسم ایرانی چنین است که با زادروز یا سالمرگ کسی در پیوند نیست و آنگونه که از متون کهن همچون شاهنامه بر می‌آید، برای ایرانیان زادروز کسی اهمیتی فراوان نداشته و به ندرت آنرا ثبت می‌کرده‌اندچرا که هر کسی در روزی زایش یافته و در روزی در می‌گذرد. آنچه برای ایرانیان با ارزش بوده و آنرا ثبت کرده و گاه جشن می‌گرفته‌اند، «انجام کاری بزرگ» بوده است که نمونه‌های آنرا در شاهنامه فردوسی می‌بینیم. می‌دانیم که فردوسی نیز تنها به ثبت زمانِ پایانِ کار بزرگ خود که همانا «سرایش شاهنامه» باشد، بسنده کرده و از یادآوری صریح زادروز خود خودداری کرده است.

هفتمین ویژگی‌های عمومی در گستردگی مراسم است. ایرانیان جشن‌ها و آیین‌های میهنی خود را به گونه‌ای یکپارچه و با همبستگی و همزیستی شگفت‌انگیزی برگزار کرده و تفاوت‌های قومی و دینی و زبانی را عامل بازدارنده این یگانگی نمی‌دانسته‌اند. آیین‌های ایرانی متعلق به همه ایرانیان است و همه برای نگاهبانی از آن کوشیده‌اند. کسانی که با تعصب‌های نابجای دینی یا قومی نقش خود در پاسداری فرهنگ ایران بیشتر از دیگران می‌دانند، به این همبستگی باشکوه مردمان ایرانی آسیب می‌زنند.

گاهنمای جشن‌ها و مناسبت‌های ملی ایران

این گاهنما برابر و مطابق با گاهشماری ایرانی (جلالی/ خیامی) است که با تغییر مبدأ سالشماری، با نام «هجری خورشیدی/ شمسی شناخته می‌شود و می‌توان بدون ‌هیچگونه تغییری در همه سال‌ها از آن بهره‌برداری ‌کـرد.

فروردین ماه

 یکم فروردین: اورمزد روز

روز جشن بزرگ «نوروز» در اعتدال بهاری و آغاز فصل بهار. نوروز و آغاز سال نو، مناسبت‌های جداگانه‌ای هستند که با یکدیگر همزمان شده‌اند. (نمونه‌های دیگری از آغاز سال نو در ادامه گاهنما خواهد آمد.)

در سغد باستان (و امروزه در میان ارمنیان) از نوروز با نام «نوسرد/ نَـوَسَـرد/ نوسَـرِد» یاد می‌شده است که معنای «سال نو» را می‌دهد. (در اوستایی «سَـرِذَه» به معنای سال خورشیدی). در بدخشان با نام «شگون‌بهار»، در «شغنان» (در تاجیکستان در کرانه رود «پنج») بنام «خِـدِر ایام» (بزرگترین روزها) و در بابِل باستان و در نخستین روز ماه «نیسان» بنام جشن «اکیتو» (سومری «زَگْموک») شناخته می‌شده است.

با شکوه‌ترین مراسم نوروزی، امروزه با نام‌های «سِـیرلاله (جشن گل لاله)/ جَـندَه بالا (بالا کردن درفش)» در شهر مزارشریف افغانستان (آریـانـای باستان) و در نزدیکی بلخ کهن، همراه با برافراشتن درفشی برگرفته از درفش کاویانی ایران، برگزار می‌شود. این آیین با انبوهی از ترانه‌خوانی‌ها، بازی‌ها و مراسم دیگر همراه است. آیین‌های پیش از فرا رسیدن نوروز نیز فراوان و پر اهمیت هستند ( اسفند‌ماه).

نوروز در اصل سنتی بابلی بوده که برای ستایش مردوک خدای بابل آنرا برساخته بودند. نوروز در آیین اسلام نیز ستوده شده است. در تعالیم اسلامی از ربیع و بهار که سرآغاز سال نو می باشد به عنوان یاد کرد رستاخیز سخن به میان آورده است: اذا جاء الربیع فذکروا ذکرانشوراً یعنی هنگامی که بهار آمد پس یاد کنید قیامت را.

ششم فروردین: خرداد روز

روز «امید»، روز «اسپیدا‌ نوشت» (آثارالباقیه، فصل نهم) یا روز نوروز بزرگ (این نام جدیدتر است). این روز از روزهای خجسته ایرانیان، همراه با شادی و آب‌پاشی، و آغاز سال نو در تقویم سُـغدی و خوارزمی است.

در متن پـهلوی «ماهِ فـروردین، روزِ خـرداد» رویدادهای بسیاری به این روز منسوب شده است؛ از جـمله: پیـدایی کیومـرث و هـوشنگ، روییدن مشی و مشیانه، تیـرانـدازی آرش شیواتیر، غلبه سام نریمان بر اژدهاک، پیدایی دوباره شاه‌کیخسرو (از جاودانان در باورهای ایرانی) و همپُرسگی زرتشت با اهورامزدا. نام «روز امید»بخاطر انتظار پیدایی دوباره کیخسرو و دیگر جاودانان و نجات‌بخشان (سوشیانت‌ها)، به این روز داده شده است.

زرتشتیان ایران شاید از این رو که این روز، روز آغاز پیامبری زرتشت و همپرسگی او با اهورامزدا است، در سال‌های اخیر این روز را به نام زادروز زرتشت در شهرها و روستاهای ایران و جهان جشن میگیرند. حال آنکه اشاره به زایش زرتشت در این روز، هیچ مدرک کهنی ندارد و زرتشتیان هند (پارسیان) نیز چنین مناسبتی را به رسمیت نمی‌شناسند. بنابر متن پهلوی گزیده های زاتسپرم زادروز زرتشت در واپسین روز سال است (بنگرید به واپسین روز سال).

نام «اسپیدا نوشت»، از آیین نامه‌نویسی در این روز گرفته شده است که آگاهی بیشتری از آن در دست نیست. گمان می‌رود با پیام‌های شادباش نوروزی در پیوند باشد.

دهم فروردین: آبان روز

جشن «آبانگاه»، نخستین آبان‌روز سال و به روایت «برهان قاطع» (جلد ۱، ص۳) انجام جشنی به همین نام، همراه با آب‌پاشی و انتظار بارش باران.

سیزدهم فروردین: تیر روز

جشن «سیزده‌بدر»، نخستین تیر‌روز سال و آغاز کشاورزی در سال نو. آیین‌ نخستین روز کشت‌و‌کار‌ با گرد‌آمدن در زمین زراعی و آرزوی بارش باران و فرارسیدن سالی خوب و خرم.

در سیستان در این روز به زیارت نیایشگاه بسیار کهن و پر رمز و راز «خواجه غلطان» در بالای کوه خواجه و در میانه دریاچه هامون می‌روند. ( آخرین روز سال)

هفدهم فروردین: سروش روز

هنگام جشن «سروشگان» یا جشن «هفده‌روز» در ستایش «سْـرَئوشَـه/ سروش»، ایزد پیام‌آور خداوند و نگاهبان «بیداری»؛ روز گرامیداشت «خروس» و به ویژه خروس سپید که از گرامی‌ترین جانوران در نزد ایرانیان بشمار می‌رفته و به سبب بانگ بامدادی، نماد سروش دانسته می‌شده است.

نوزدهم فروردین: فروردین روز

جشن «فروردینگان»، جشن گرامیداشت فُـروهر/ فَروَهَر درگذشتگان.

اردیبهشت ماه

دوم اردیبهشت: بهمن روز

جشن گردآوری گل‌ها و گیاهان دارویی از صحرا.

سوم اردیبهشت: اردیبهشت روز

جشن «اردیبهشتگان»، جشنی در ستایش و گرامیداشت «اَردیبهشت» (در اوستایی «اَشَه‌وَهیشتَه»، در پهلوی «اَرْت‌وَهیشْت») به معنای «بهترین راستی» و بعدها نام یکی از اَمْشاسْپَندان (جاودانان مقدس). کوشیارگیلی در «زیج جامع» از آن با نام «گلستان‌جشن» یادکرده است. اَردیبهشت همچنین نگاهبان آتش است؛ چرا که آتش بهترین جلوه‌گاه راستی و پاکی بشمار می‌رفته است.

دهم اردیبهشت: آبان روز

 پانزدهم اردیبهشت: دی به مهر روز

جشن میانه فصل بهار و زمان گاهَنباری بنام «میدیو‌زَرِم» در اوستایی «مَـئیذیوئی‌زَرِمَـیه» به معنای «میانه بهار/میانه فصل سبز». البته میانه بهار با شانزدهم اردیبهشت برابر است؛ اما در گذشته و حتی امروزه، عملاً پانزدهمین روزِ ماهِ دوم هر فصل به عنوان میانه هر فصل شناخته می‌شود.

جشن‌های گاهَـنْـباری (پاره‌های سال/ موسم‌های سالیانه)، ادامه و بازمانده‌ای از نوعی تقویم کهن در ایران باستان است که طول سال خورشیدی را نه به دوازده ماه خورشیدی، بلکه به چهار فصل و چهار نیم‌فصل تقسیم می‌کرده‌اند و هر یک از این بازه‌های زمانی، نام و جشنی ویژه به همراه داشته است.

سال گاهنباری از هنگام انقلاب تابستانی یا نخستین روز تابستان آغاز می‌شده و پس از هفت پاره زمانی، یعنی سه پایان فصل و چهار میانه فصل، به آغاز سال بعدی می‌رسیده است (پایان بهار یا آغاز تابستان مانند دیگر فصل‌ها، دارای جشن گاهنباری نبوده و تنها به عنوان جشن آغاز سال نو بشمار می‌رفته است).

بقیه در ادامه مطلب ...

۰ نظر موافقين ۰ مخالفين ۰ ۰۴ مرداد ۹۷ ، ۱۴:۳۴